شما از جمله هنرمندانی هستید که برای بالا بردن و ارتقای ساز عود تلاشهای زیادی کردهاید. ریشه تاریخی این ساز به چه زمان و مکانی میرسد و در طول تاریخ چه تغییراتی پیدا کرده است؟ عود تغییرات زیادی در طول 5 هزار سال عمر خود داشته که بیشتر به 2 دسته تقسیم میشود؛ یکی تغییرات در فیزیک ساز مثل شکل، ظاهر، نوع صدادهی و ابعاد آن و دیگری تغییر در شیوه نوازندگی این ساز.
البته این ساز در طول تاریخ در کشورهای مختلف استفاده شده و هر قومی به نسبت نیازی که از آن داشته و نیز جنس موسیقی و فرهنگ موسیقایی خودشان با آن برخورد کردهاند. در کشور ما نیز سبک نوازندگی عود در طول زمان دستخوش تغییر شده است.
امروز چگونه میتوانیم متوجه تغییرات در این ساز مثلاً در هزار سال پیش شویم؟
به جز اطلاعاتی که کتابهای قدیمی به ما میدهند، تصاویری هم از صدها سال پیش باقی مانده است که از تغییر در شکل، ابعاد، شیوه نوازندگی و فرم به دست گرفتن این ساز حکایت دارد.
آیا میتوان گفت به خاطر این موضوعات است که خیلیها معتقد به غیر ایرانی بودن این ساز هستند؟
متأسفانه دلیل عمدهاش همین است، چرا که در دیگر کشورها بر خلاف ایران از این ساز به وفور استفاده میشود.
بالاخره خاستگاه ساز عود کجاست. میتوان در این باره حکم قطعی داد؟
9 نظریه معروف در مورد خاستگاه عود در دنیا از طرف پژوهشگران موسیقی مطرح شده و هر کدام زادگاه این ساز را به یکجا نسبت داده است. من در کتابی که برای تاریخچه این ساز با نام داستان بربط یا تاریخ 5 هزار ساله عود تألیف کردم که هماکنون زیر چاپ است و به زودی توسط فرهنگستان هنر منتشر میشود، تمام این نظریات را با توجه به اسناد تاریخی و علمی نقد رد و در نهایت نظریه ایرانی بودن این ساز را مبتنی بر آثار تاریخی که از دوران مختلف به دست ما رسیده، ارائه کردهام. در این نظریه کاملاً ثابت شده که این ساز ایرانی است یعنی اگر ما همه آثار باستانی دورههای مختلف تاریخی را در همه سرزمینها و کشورها مورد بررسی قرار دهیم، متوجه میشویم این ساز با این شکل و ظاهر امروزی محصول ذهن و بلوغ ایرانیها در دوره ساسانی است و از ایران به کشورهای دیگر رفته است.
دلایل شما برای ایرانی بودن این ساز چیست؟
دلایل من مبتنی بر اسناد تاریخی است. اگر نگارگریهای روی ظروف قدیمی و کتب قدیمی که در مورد این ساز وجود دارد را بررسی کنیم و دورههای مختلف تاریخی را با هم مقایسه نماییم، متوجه میشویم این ساز در ایران اختراع شده و از ایران با این شکل و ظاهر امروزی به کشورهای دیگر رفته است.
چرا کشورهای عربی از عود در ارکسترهایشان زیاد استفاده میکنند، ولی در ایران ما شاهد چنین چیزی نیستیم؟
با بررسی سازهای زهی دیده میشود که عود از یک ساختار کامل و جامعی برخوردار است به این دلیل کشورهای دیگر به کمال و امکاناتی که این ساز به آنها میدهد، پی بردهاند و از آن بخوبی استفاده میکنند. ولی در ایران متأسفانه امکانات این ساز هنوز خوب معرفی نشده و به طور خیلی محدود با این ساز برخورد و از آن استفاده میشود به گونهای که ما شاهد تکنوازیهای کم و نیز عدم حضور این ساز در گروهنوازیها هستیم.
این کمکاری تقصیر چه کسی است،؛ آهنگساز یا نوازنده؟
متأسفانه آهنگسازان امکانات این ساز را نمیشناسند و نمیتوانند نقش خوب و برجستهای به این ساز در ارکستر دهند بر این اساس همیشه پشت ارکستر مخفی شده است.
شما در این سالها پژوهشهای خیلی زیادی انجام دادهاید، فکر میکنید این پژوهشها چقدر در معرفی این ساز به کشورهای دیگر و ثابت کردن ایرانی بودنش موثر بوده است؟
من فعالیتام برای معرفی این ساز در داخل و هم خارج از ایران بوده است. به گونهای که در خارج از کشور در همه جشنوارهها و سمینارهایی که در مورد این ساز برگزار میشود شرکت و در خصوص ساز عود صحبتهایی را ارائه و کنسرتهایی را برگزار میکنم. در ایران نیز در شهرها و دانشگاههای مختلف سعی در معرفی این ساز دارم و تلاشم این است که تاریخچه و شیوه نوازندگی صحیح عود را به همگان ارائه دهم.
آخرین کاری که هماکنون در حال انجام دارم یک برنامه 50 قسمتی به نام داستان بربط در رادیو فرهنگ است که حدود 30 قسمت آن تا به حال پخش شده. در این 50 برنامه در مورد شیوههای نوازندگی، تاریخچه این ساز، مکاتب عودنوازی و... در دنیا صحبت کرده و خواهم کرد.
گویا یکسری تغییرات هم در شیوه نوازندگی این ساز اعمال کردهاید. در این خصوص هم توضیح دهید؟
من بعد از کسب فیض از محضر اساتید داخل کشور و بعد از پی بردن به وسعت این ساز و عدم استفادهاش در ایران، به کشورهای دیگر سفر کردم و با مکاتب مختلف عودنوازی آشنا شدم. بعد از اینکه تکنیکهای مختلفی را در کشورهای متعدد آموختم سعی کردم برای نوازندگی این ساز شیوهای پیدا کنم که هم برای جامعه جهانی قابل قبول و هم اینکه متناسب با آن معیارها و اصالتهای موسیقی ایرانی باشد. در واقع شیوهای که هم اکنون ساز میزنم مخلوطی از تکنیکهای جهانی و امروزی و مبتنی بر اصالتهای موسیقایی ایران است.
آیا این تغییرات باعث نمیشود مخاطبان صدایی متفاوت از صدای عود را بشنوند؟
بستگی دارد ما صدای عود را چه گونه تعریف کنیم. اگر بخواهید بگویید صدایش همانی است که ما قبلا از آن در ایران شنیدیم، عودنوازی من آن ذهنیت را نمیدهد، ولی اگر بخواهید صدایی از این ساز با توجه به امکاناتش بشنوید، من با اطمینان این ادعا را دارم که صدای ساز من اینگونه و مبتنی بر اصول نوازندگی جهانی است.
در صفحات موسیقی باقی مانده از 70 یا 80 سال گذشته صدای عود را نمیشنویم. به نظر شما آیا ما آن زمان نوازنده نداشتیم یا محوریت ساز عود در گروهنوازی مطرح نبوده است؟
در بررسی صفحات قدیمی به این مساله میرسیم که در آن دوران ما نوازنده عود در ایران نداشتیم و اگر هم داشتهایم به خاطر محدودیتهایی که سامانههای ضبط موسیقی داشتند، امکان ضبط صدای عود فراهم نبوده، بر این اساس نوازندگان بیشتر از سازهایی استفاده میکردند که صدای رسایی داشته و سامانههای مکانیکی ضبط قدیمی بتوانند صدای آنها را ضبط کنند. ما صدای ساز عود را در صفحات قدیمی نمیشنویم تا زمانی که استاد اکبر محسنی برای دومین بار این ساز را وارد ایران کرد و آن را زنده نمود، ولی در دوره بعد یعنی در دورههای صفحات گرام جدید، آثار خوبی از استاد عبدالوهاب شهیدی در قالب تکنوازی و نیز همراهی با آواز دیده میشود.
به نظر میرسد موسیقیای که با عود اجرا میشود بیشتر سازی است تا آوازی. به نظر شما آیا ساز تنها قابلیت سازی را دارد یا آوازی آن هم میتواند مطرح باشد؟
برای اینکه این ذهنیت بوجود نیاید اخیرا من کارهای جدیدی را که ساختم خودم آنها را با آواز نیز اجرا میکنم. درواقع یکی از اهداف این کار نشان دادن قابلیت همراهی این ساز با آواز است.
در حال حاضر با توجه به مهجور بودن این ساز در ایران، آموزش آن چقدر اصولی انجام میشود و جوانها چقدر گرایش به یادگیری دارند؟
متاسفانه مدرسان عود در ایران نوازندگانی هستند که قبلا تار و سهتار مینواختهاند و عود را نیز با همان تکنیک تار و سهتار آموزش میهند که به نظرم این کاملا اشتباه است. البته بتازگی میبینم که جوانهای تهران و حتی شهرستانها بیشتر به این ساز علاقهمند شدهاند که باعث خوشحالی است.
اما همچنان مخاطبان موسیقی ایرانی چندان علاقهای به آن ندارند.
اگر ما امروزه مخاطب کمی برای تکنوازی عود داریم، دلیلش براین است که بجز چند نوازنده معروف مثل استاد جلیل شهناز، فرهنگ شریف، کسایی و... ما نوازندگانی را که بتوانند با سازشان یک نفر را جذب کنند، کم داشتهایم.
این ذهنیت همیشه در مورد سازهای عود و بربط وجود داشته که در واقع یکی هستند، نظر شما به عنوان پژوهشگر موسیقی چیست؟
این دو ساز با هم متفاوت هستند. بربط فعلی ایرانی همان بربط دوره ساسانی است که براساس اشکال و ابعادی که روی ظروف قدیمی بر جای مانده، دارای کاسه کوچک و دسته بلندتری نسبت به عود است. در واقع از حیث ابعاد این سازها با هم متفاوت هستند. البته از نظر نواختن و نوع صدادهی نیز عود امروزی که بیشتر در کشورهای عربی استفاده میشود با بربط ایرانی تفاوت دارد.
منبع: جام جم آنلاین
نظرات شما عزیزان: